گاهی تو به دریا نگاه می کنی و فقط آب را می بینی. گاهی به آسمان نگاه می کنی و ستاره ها را می بینی. گاهی به جنگل نگاه می کنی و فقط درخت می بینی. گاهی به بیابان نگاه می کنی و فقط عطش می بینی. این ها نگاه های ظاهری ما به پیرامون ماست. من در دریا قطره ای هم آب ندیدم. محبتی خالص دیدم که انتهایش ناپیدا بود. در آسمان ستاره ها را دیدم اما چشمکشان را به فال نیک گرفتم و فرشته هایی که دور تا دور ستاره ها، با بال های سفیدشان نورافشانی میکردند و خوش خبرترین صدای دنیا بودند. در جنگل انسانیت دیدم ! و در بیابان خبری از طمع نبود. همه تشنه ی آن بودند که با هم بمانند تا زندگی کنند. دنیا فقط آن چیزی نیست که تو با چشمانت می بینی.